مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو) تاب آوری
تاب آوری
اصطلاح تاب آوری در اصل و ابتدا در متالوژی برای نشان دادن قابلیت مواد برای برگشت به حالت اولیه بعد از کشیده یا فشرده شدن و مقاومت در برابر ضربه یا فشار مداوم استفاده شده است ( گلدستین و بروکز ، 2003 ). در رشته کامپیوتر این اصطلاح نشان دهنده کیفیت دستگاهی است که با وجود نقص دراجزای سازنده اش به کارکرد صحیح خود ادامه میدهد و در طب وروانشناسی تاب آوری نشان دهنده مقاومت جسمانی ، بهبود خود انگیخته وتوانایی برقراری مجدد تعادل هیجانی در موقعیت های تنش زا است ( مورالس ، 2007 به نقل از جعفری ، 1389 ) و در واقع به ویژگی هایی اشاره دارد که در سرعت و میزان و میزان بهبود بعد از رویارویی با تنش مشارکت دارند ( گلدستین و بروکز ، 2005 ).
تاب آوری یا توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب ، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به سرطان ، تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است . بعضی دیدگاهها تاب آوری را به عنوان یک سبک مقبله ای پایدار در نظر می گیرند ( گریف و نولتینگ ، 2013 ). برای مثال وایو ، فردریکسون و تیلور ( 2008 ) تاب آوری را یک صفت روان شناختی ثابت و با دوام در نظر گرفته اند . مفهوم تاب آوری به صورت های مختلفی تعریف شده است . لوتار و چیچتی ( 2004 ، به نقل از کمپل - سیلیس ، کوهن و استین ، 2006 ) تاب آوری را یک فرایند پویا می دانند که در آن افراد با وجود تجارب آسیب زا یا مصیبت بار ، سازگاری مثبت نشان می دهند .
کامپفر ( 1999 ، به نقل از سامانی ، جوکار و صحراگرد ، 1386 ) باور داشت که تاب آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر ( در موقعیت تهدید کننده ) است و از این رو سازگاری موفق را در زندگی فراهم می کند . در عین حال کامپفر به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت هم ممکن است پیامد تاب آوری به شمار می رود و هم به عنوان پیشایند ، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود . وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند . ماستن و کاتسوورث ( 1998 ، به نقل از گلدستین و بروکز ، 2005 ) دو شرط را برای توصف تاب آوری لازم می دانند : یکی قرار گرفتن در معرض خطر ، آسیب یا تهدید و دیگری سازگاری مثبت در رویارویی با این عوامل . شرط اول به تجارب یا وقایعی اشاره می کند که توانایی بر هم زدن عملکرد طبیعی تا حدی که به پیامد های منفی منجر شود را دارد ( ریلی و ماستن ، 2005 ). اینها عوامل خطر زا نامیده می شوند . گارمزی ( 1993 ) عوامل مخاطره آمیز را شامل مواردی می داند که احتمال به وجود آمدن اختلال رفتاری یا هیجانی در